سفــير دانايی، دانايی را هديه می دهد

سال اول

شماره 1

آشنايی با اديان بزرگ جهان

 

 

سفيـر دانايی
نشــريه اينترنتی

مقـــــالات

صفات مشترک ادیان ابتدايی

هندوئیسم و هندوها

بوداشناسی و آيين بودايی

کيش زردشتی

آیین يهوديت

آيين مسيحيت

دين اســلام

تعالیم قرآنی و اعتقادات اساسی مسلمانان

بزرگترین تأثیر قرآن، از همان روزها و سالهای نخستین فرهنگ اسلامی، در دیدگاهی جهانی که تعلیم می­دهد و خطوط کلی و راهنمایی هایی که برای زندگی روزمره به دست می­دهد، بوده است. این امور به عنوان­ مبانی اعتقادات و اعمال اسلامی که تا امروز نیز بر جهان اسلامی حکومت و سیطره دارد، درآمده است. در میان این اعتقادات تعدادی اصول و مفاهیم خاص وجود دارند که برای کلیۀ مسلمین جهان جنبۀ اساسی و زیربنایی داشته و از اهمیت خاصی برخوردارند.

1- توحید ( وحدانیت خداوند): مفهوم اساسی و مرکزی که همۀ قرآن به گرد آن می چرخد همان مفهوم توحید، یا وحدت و وحدانیت ذات الهی است که به اصطلاح قرآن آن، الله خوانده می وشود. در این مفهوم، نوعی یکتاپرستی سخت مورد تأکید قرار می گیرد؛ به این عبات که الله، حقیقت واحد و مطلقی است .  بهترین توصیف این حقیقت متعالی [الله] را در خود قرآن می خوانیم، در سوره ای که گفته می شود در پاسخ به سؤالات و پرسشهای کسانی که از حضرت محمد (ص) دربارۀ ذات الهی می پرسیدند، نازل شده است:
قل: هو الله الاحد، الله الصّمد، لم یلد و لم یولد، و لم یکن له کفواً احد.
بگو: الله، خدای واحدی است، خدایی صمد و قائم به ذات که نه زاده شده و نه می زاید و نه هرگز مشابهی خواهد داشت.(قرآن: 112)
وحدانیت خداوند در سرتاسر قرآن مکرراً مورد اصرار و تأکید قرار گرفته است، نظیرآیۀ زیرکه می گوید:
وإلهکم إلۀ واحد، لا اله الآ هوالرحمن الرّحیم. و خدای شما خدای یکتاست، نیست خدایی مگر او که بخشاینده و مهربان است (قرآن: 163/2).
قرآن مجید، در انکار شرک و چندگانه پرستی، هر گونه پرستش بتها و اصنام را مردود اعلام کرده، اجتماع و همراهی هر گونه موجود الهی دیگر در کنار خد اوند متعال را غیرمجاز دانسته و هرگونه تعریف و تبیین خداوند را به صورتی که شایبۀ غیرتوحیدی و جمع شدن مقدسات دیگری در عرض خد اوند را به ذهن آورد- و از جمله تثلیث موجود در دین مسیحی را به شدت رد می کند. بدین ترتیب، در دین اسلام، خداوند متعال( الله) واقعیت یکتایی است که وجود هر شخص و یا شیء دیگری قائم به اوست.
یکی از جنبه های وحدانیت الهی در قدرت خلاقۀ خداوند نشان داده شده است. در قرآن همچنین خداوند به عنوان رب العالمین خوانده شده است (خدای همۀ خلقت و یا به معنای تحت اللفظی اش «عالمها»). همۀ عالم وجود، اعم ازطبیعت و انسانها را خداوند متعال خلق کرده و نگهداری می کند. این مفهوم حکمت و سلطنت الهی به بهترین وجه در آیۀ معروف به آﻳﺓالکرسی نشان داده شده است:
 الله لا اله الّا هو الحی القیّوم، لا تاخذه سنته و لانوم، له م افی السموات و ما فی الارض، من ذاالّذی یشفع عنده الّا باذنه، یعلم ما بین ایدیهم و ما خلفهم و لایحیطون بشیئٍ من علمه الّا بما شاء، وسعَ کرسّیه السموات و الارض و لایؤده حفظهما، و هو العلّی العظیم.
الله خدای یکتایی است که جز او زنده و پایداری نیست، هرگز او را کسالت و خواب فرا نمی گیرد، اوست مالک آنچه در  آسمانهاست و آنچه در زمین است. چه کسی می تواند نزد او به شفاعت برخیزد مگر اینکه به اذن خود او باشد؛ محیط است به آنچه در مقابل روی خلق آمده وآ نچه پس از آن خواهد آمد و خلق به هیچ مرتبه بر علم او احاطه نتوانند مگر اینکه او خودخواهد، قلمروی علم (یا سلطنت)اش از آسمانها و زمین فراتر است، وحفظ آسمان و زمین بر او آسان و بی زحمت است، چه او دانای بزرگوار و عظیم و پرقدرت است.
(قرآن: 255/2)
خداوند متعال، در عین وحد انیت، با اسماء گوناگونی خوانده می وشد که در قرآن (180/7) به نامهای اسمای حسنی مشهور می باشند. در روایات اسلامی تعداد نود و نه اسم از این اسمای الهی ذکر شده است، به طوری که تسبیح هایی هم که مسلمانان به دست می گیرند دارای نود و نه دانه است، طوری که بتوان آن اسامی را به هنگام نماز و عبادت تکرار نمود. این اسامی همچنین کلیدی برای درک و شناخت خداوند می باشند؛ زیرا که هر کدام از آنها بر یکی از اوصاف الهی دلالت می کنند، نظیر: رحمن، رحیم، عادل، قدیر، اول، آخر، قدیم، واحد؛ کسی که هیچ چشمی قادر به دیدن او نیست (لاتدرکه الابصار) اما او بسیار نزدیک است ( اقرب من حبل الورید). در میان تشبیهاتی که برای نشان دادن ذات الهی به کار می رود، شاید هیچکدام به اندازۀ نور جالب توجه نیست:
الله نور السموات و الارض، مثل نوره کمشکوﺓٍ فیها مصباحٌ المصباح فی زجاﺟﮥ، الزجاﺟﮥ کانّها کوکب درئ یوقد من شجرﺓٍ مبارﻛﮥ زیتونة، لاشرﻗﯿﮥٍ و لا غرﺑﯿﮥ، یکاد زیتها یضییُ و لو لم تمسسه  نارٌ، نورٌ علی نور، یهدی الله لنوره من یشاء و یضرب الله الامثال للناس، و الله بکلّ شیئٍ علیم.
خداوند نور آسمانها و زمین است، مثل نور او به مشکوتی ماند که درآن چراغ روشنی باشد، و آن چراغ در میان شیشه (حباب)ای باشد ،شیشه ای که تلألوء آن همچون ستارهای است درخشان و روشن، از شجرﺓ و یا درخت مبارک زیتون، که شرقی و غربی نیست، و بی آنکه آتشی روغن آن را برافروزد خود به خود  آتش گرفته و شرق و غرب را روشن می سازد، نوری بر نور دیگر می باشد، خدواند هر که را بخواهد به نور خویش هدایت می فرماید و خدا برای مردم این مثالها را می زند، و خداوند به همه چیز داناست.
(قرآن: 255/2)
خداوند عظیم با آنکه در ذات و فطرت الهی خویش متعالی است، به همۀ مخلوقات نزدیک می باشد. به وی آن طور نگاه می شود که گویی از رگ گردن به انسانها نزدیکتر است، به درخواست و دعای انسانها پاسخ داده، و بالاتر از همه اینکه جهانی است: «ولله المشرق و المغرب، فاینما تولوا افثّمَ، وجه الله، آن اللهَ واسعُ علیم ؛ و شرق و غرب عالم به خداوند تعلق دارد، پس به هر طرف روی کنید به سوی خدا روی آوردهاید، بدرستی که خداوند برهمه جا محیط و به همه چیز داناست.»(قرآن: 115/2)

2 - ارتباط از ناحیه خداوند (وحی): پس از توحید، مفهوم" وحی" خداوند به مخلوقات قرار می­گیرد که عمدتاً از طریق رسولانی است که «خواست و ارادۀالهی» را ابلاغ کرده­اند. در اسلام این گونه معتقدند که چنین ارتباطی از همان آغاز تاریخ بشری وجود داشته است.
این مطلب، تماس و ارتباط دایم بین خداوند و انسانها را به صورت هدف و مقصود تاریخ بشری جلوه می دهد. این تماس مستمر و دایمی یا از طریق رسولان الهی بوده است، که بعضی از آنان را در قرآن نام برده و معرفی شده­اند، و یا از ناحیۀ پیامبرانی که متون مقدسی را به همراه آورده و برای هدایت مردم خود باقی گذاشته اند. در قرآن کریم می خوانیم که : « قد بعثنا فی کل اﻣﮥٍ رسولاً ؛ برای هر امتی پیامبری مبعوث کردیم»(36/16) و یا اینکه «و ان من اﻣﮥٍ الّا خلا فیها نذیرٌ ؛ و هیچ امتی نیست جز آنکه د رمیانشان ترساننده و راهنمایی بوده است » (24/35).
در میان پیامبرانی که قرآن معرفی کرده و دائماً از آنان نام می برد چهره های برجستۀ پیامبران کتاب مقدس نظیر حضرت نوح (ع)، حضرت ابراهیم خلیل (ع)، حضرت موسی (ع)، حضرت  عیسی (ع) وجود دارند. در زبان قرآن، تمام این پیامبران از ناحیۀ خدای واحدی ارسال شده­اند:
انّا اوحینا الیکَ کما اوحینا الی نوح والنبیین من بعده، و اوحینا الی ابراهیم و اسمعیل و اسحق و یعقوب و الاسباط و عیسی و ایّوب و یونس و هارون و سلیمان و آتینا داود زبوراً، و رسلاً  قد قصصناهم علیک من قبلُ و رسلاً لم نقصصهم علیک ...
ما به تو وحی کردیم همچنانکه به نوح و پیامبران بعد از او  وحی کردیم، و نیز وحی کردیم به ابراهیم و اسماعیل و  اسحاق و یعقوب و اسباط (فرزندان یعقوب که دوازده نفر بودند) و عیسی و ایوب  و یونس و هارون و سلیمان، و به داود هم زبور را عطا کردیم، و رسولانی که شرح حال آنها را قبلاً برای تو بیان کردیم و آنهاکه حکایت نکردیم. (قرآن: 164- 163/4).
آخرین فردی که طرف خطاب خداوند قرار گرفت، حضرت محمد (ص) بود که به عنوان «خاتم پیامبران» (خاتم النبیین) (40/33) شناخته می شود و با ایشان بود که این جریان ارتباط و وحی الهی به درجۀ کمال و انتهای خویش رسید، کتابی که قرآن نام گرفت.این وحی نهایی نه تنها کل جریان وحی و تماس خداوند با بندگان خویش، از طریق ارتباط با پیامبران را به انتها رساند، بلکه بر تمام وحی های پیشین جانشین گردید.
با این حال، حضرت محمد (ص) و تمامی پیامبران کتاب مقدس را باید انسانهایی دانست که خداوند تبارک و تعالی آنان را برای ارتباط با بندگان خویش برگزیده است. درست است که می توان حداکثر تکریم و احترام را نسبت به آنان به عمل آورد؛ اما از دیدگاه قرآن، هرگز نمی توان ایشان را موضوع پرستش قرار داد،امری که صرفاً به خدای متعالی تعلق دارد.

مخلوقات خداوند
1- طبیعت و جهان:
با وجود آنکه وسیلۀ ارتباط اولیه خداوند با بندگانش رسولان الهی هستند، کل جهان نیز نشانه و آیتی از آیات الهی است. جهانی که تصویر می کند به صورتی هماهنگ و موزون در معرض دید ما قرار می گیرد، که هر یک از  اجزای آن در تعادل و توازن با اجزای دیگر می باشد و همین احساس نظم و تعادل و ثبات جهان است که به عنوان یکی از آیات قدرت خلاقۀ خداوندی و وحدانیت الهی مورد اشاره واقع می شود . همچنین قدرت وی بر سایر مخلوقات موجود در طبیعت مادی هم که به آنها قدرتی داده شده که می توانند مطابق نظم خاصی به کار خود ادامه دهند ، گسترش یافته است. مثال خوبی که قرآن، در این مورد به دست می­دهد زنبو رعسل است:
« وأوحی ربّک الی النّحلِ انِ اتَّخذی من الجبالِ بیوتاً و مَن الشجّر و ممّا یعرشون .. یخرج من بطونَها شرابُ الوانه فیه شفاء للنّاس، انّ فی ذالک لاﻳﮥً لقوم یتفکرون؛ وخداوند به زنبور عسل وحی کرد که از کوهها و درختان وسقفهای رفیع منزل گزیند... آنگاه از درون آنها (زنبوها) شراب شیرینی به رنگهای مختلف که در آن شفای مردم است، بیرون آید. به درستی که در این کار آیت خدا برای متفکران پیدا است «(قرآن: 69-68/16) .
تمام طبیعت برای مطابقت و جور درآمدن با ارادۀ الهی خلق شده است: بدین معنی، این طور می توان فهمید که همۀ خلقت در حال کرنش و پرستش به بارگاه ربوبی است:
« تسبح له السّموات السّبعُ و الارض و من فیهّن و ان من شیئ الّا یَسبّح بحمده، ولکن لا تفقهون تسبیحهم انه کان حلیماً غفوراً.
هفت آسمان و زمین و هر آنچه در آنهاست تسبیح خداوند را می گویند و موجودی نیست الا اینکه به تنزیه و تسبیح خداوند مشغول است، اما شما تسبیح آنها را نمی فهمید، به درستی که خداوند بسیار بردبار و آمرزنده است » (قرآن مجید: 44/17) .

2- فرشتگان، جن و عالم غیب: در میان مخلوقات دیگر خداوند که در قرآن ذکر گردیده اند می توان ازموجوداتی روحانی به نام فرشتگان، جنّ و موجوداتی که به نام «غیب» مورد اشاره قرارگرفته­اند نام برد. وظیفۀ فرشتگان حفاظت و صیانت از همۀ کسانی است که روی زمین هستند و دعا برای بخشودگی آنهاست و دیگر اینکه اوامر و فرمانهای الهی را به جای می  آورند. طایفۀ جن، برعکس، خوب و بد  دارند و افراد انسانی غالباً گول این ارواح را خورده، به دام آنها می افتند و حتی ممکن است به غلط آنان را پرستش نمایند. «غیب» نیز آن چیزی است که افراد بشر هیچ معرفت مستقیمی از آن ندارند و بلکه در خارج از قلمرو درک و معرفت انسانی قرار دارد. در میان فرشتگان مخلوق خداوند، همچنین از شیطان نام برده شده که سمبول عدم اطاعت به درگاه ربوبی بوده، نقش ویژه اش گمراه کردن انسانهاست (قرآن: 120 – 119/4). بنابراین، در زبان قرآن، علاوه بر قلمروی جهان و دنیای طبیعی پیرامون ما، یک سلسله مخلوقات دیگری نیز به رسمیت شناخته شده اند که هر یک نقش و وظیفۀ خاص خویش را در عالم مخلوق و منظوم بر عهده دارند. با وجود این، پیام اصلی قرآن را آنهایی است که در بین مخلوقات الهی مکّرمترین آنها می باشند؛ یعنی افراد بشر و عالم انسانی.

3- افراد بشر: انسانها در عالم خلقت ازجایگاه ویژه ای برخوردارند (4/95). مقام ویژۀ آنان از این بابت است که خداوند متعال، به هنگام خلقت آنها، ظرفیت بیشتری برای دانستن و پاسخ به دعوت الهی خویش به آنان عطا فرموده است. از جهت دیگری نیز انسانها مقام ویژه ای دارند و آن عبارت از این واقعیت است که در ساختار وجودی آنها عنصر اراده و انتخاب تعبیه شده است و بنابراین آنان می­توانند، از طرفی با اطاعت از احکام و دستورات الهی به عالی ترین درجاتی که برای ایشان به عنوان اشرف مخلوقات الهی منظور شده ، نائل آیند و از طرف دیگر، با نافرمانی از خداوند وانکار ذات الهی تا بالاترین حد متصور از خداوند دور شوند و این آزادی انتخاب به بهترین وجه ممکن در آیات قرآن از داستان خلقت آدم بیان گردیده است. پس از اینکه خداوند آدم را از صورت خاک خلق کرد، در وی از روح خویش دمیده، دانش همه چیز را به وی آموخت، سپس خداوند از فرشتگان خواست تا در مقابل آدم سجده کنند. یکی از فرشتگان از این کار سرباز زده، به ابلیس و یا شیطان ملقب گردید که از آن پس کوشش می کند که انسانها را از راه الهی منحرف نماید. اولین هدف شیطان نیز خود حضرت آدم (ع) بودکه در مقابل وسوسه های شیطان از پای درآمده ، بعداً به اشتباه خویش پی برد و ا زخداوند طلب بخشش نمود، که بخشیده شد و به منزلت (مقام) اولیۀ خویش بازگشت. بدین ترتیب، حضرت آدم (ع) را می بینیم که سمبل هر دو حق انتخاب رفتار انسانی است. آنهایی که پیام قرآن را می پذیرند به صورت زیر خطاب شده اند:
«یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکرٍ وانثی و جعلناکم شعوباً و قبائل لتعارفوا انّ اکرمکم عندالله اتقیکم. ای مردم ما همۀ شما را از زن و مرد آفریدیم و آنگاه شعبه ها و طوایف بسیار گسترانیدیم تا یکدیگر را بشناسید، به درستی که گرامی ترین شما نزد خدواند با تقواترین شماهاست ».(قرآن: 13/49)
اما کسانی که راه نافرمانی از صراط الهی را در پیش می گیرند با کسانی مقایسه شده­اند که:
«مثلهم کمثل الذّی استوقد ناراً فلمّا اضاءَت ما حوله ذهب الله بنورهم و ترکهم فی طلمات لایبصرون، صمٌ بکمٌ فهم لایرجعون. مثال ایشان مثل کسی است که آتش بیفروزد، پس تا روشن کند اطراف خود را، خدا آن روشنی را ببرد و ایشان را در تاریکی رها کند که (راه حق را) هیچ نبینندف کرانف گنگان و کورانی که از ضلالت بر نمی گردند.»(قرآن مجید: 18-17/2) .
در نهایت امر نیز، رفتار انسانی، تحت بررسی و قضاوت قرار خواهد گرفت، در روزی که به زبان قرآن «روز بعثت اخروی» است. در این  جایگاه است که انسانها میوۀ اعمال خویش را خواهند چید:
«و کل انسانٍ الزمناه طائره فی عنقه، و نخرج لهُ یوم القیاﻣﮥ کتاباً یلقاهُ منشورا. و ما مقدرات و نتیجۀ اعمال نیک و بد هر انسانی را چون طوقی به گردن او ساختیم و روز قیامت آن را چون کتابی بر او بیرون آوریم، در حالی که آن نامۀ اعمال چنان باز شود که همه اوراق آن را یک مرتبه ملاحظه کن». (قرآن: 13/17) .
در قرآن، بهشت و جهنم با وضوح عجیبی به نمایش درآمده اند. پاداش بهشت همچون باغهایی ابدی تصویر گردیده که افراد، به همراه همۀ پیشینیان نیکوکار و همسران و فرزندان صالح و درستکار خویش، بدان وارد خواهند شد. از هر دروازۀ بهشت فرشتگان بیرون خواهند آمد و به آنان به خاطر صبر در راه خدا و اعمال شایسته شان درود خواهند فرستاد و منزلگاه نیکوی آخرت را تبریک خواهند گفت.(قرآن: 23/13)
جهنم نیز درست به صورت مخالف این تصویر شده است؛ محل درد و رنج، عذاب، مجازات، و خشم و نفرت ؛ ودریایی از آتش برای افراد ظالم و نابکار.
سرانجام وقتی قرآن به توصیف رفتار مناسب و ایده آل آدمیان می پردازد، آنچه بالمآل تعیین کنندۀ این مطلب است که کسی به دنبال اهداف اسلامی می باشد یا نه، نشانه های اخلاقی و روحی است.
والعصر، انّ الانسان لفی خسر، الّا الذین آمنوا و عملوا الصالحات، و تواصوا بالحق و تواصوابالصّبر.
قسم به عصر، به درستی که انسانها در زیانکاری می باشند، مگر آنان که ایمان آورده، عمل شایسته انجام داده، و به حق و راستی و پایداری در راه دین یکدیگر را سفارش کردند (قرآن: سوره 103) .
بدین ترتیب، بین افراد انسانی، طبیعت و سایر مخلوقاتی که تسلیم ارادۀ خداوندی می شوند، قیاس و تشابهی به عمل می آید. بدین معنا همگی آنان «مسلمان» هستند زیرا در یک امر جهانی و کلی که همانا «تسلیم» در برابر خواست و ارادۀ الهی (معنای واقعی «اسلام») است، مشارکت دارند؛ مع ذالک، این فقط انسانها هستند که به خاطر ظرفیت خدادادی خویش در اِعمال اراده و انتخاب اسلام به بالاترین درجۀ مسلمان بودن نایل می­آیند . این حالت تسلیم متضمن حصول به مرتبۀ کمال و درعین حال، سِلم و صفا و آرامش است، زیرا که عمل انسانی، ارادۀ خداوندی را کشف نموده و خود را با آن تطبیق داده است و بدین ترتیب موجبات فعّلیت یافتن «اسلام» را نیز فراهم آورده است ؛ چون که «اسلام» وقتی حاصل می شود که همۀ مخلوقات در یک نظم هماهنگ با غایت الهی خویش قرار گیرند و نه اینکه در مقابل آن باشند.
آینده انسان و جهان (معاد) : { براساس اعتقاد مسلمانان ، هر انسانی، پس از مرگ دوباره زنده خواهد شد و پاداش و کیفر همه اعمال نیک و بد خویش را خواهد دید. انسانهای مومن وصالح به بهشت می روند و انسانهای کافر، ستمگر وکناه کار به جهنم برده شده و عذاب کردارهای خویش را می بینند.
توحید(باور به یگانگی آفریننده جهان هستی)، نبوت و معاد از اصول دین اسلام هستند }.

منبع: ریچارد بوش وهمکاران، جهان مذهبی؛ ادیان درجوامع امروز، ترجمه عبدالرحیم گواهی،تهران دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1378ش، صص827 تا 848 با تلخیص و ویرایش.

©2007 tgh.ir